سفر نوروزی
سلام عزیز دلم .. برات بگم از امسال عید.... یعد از پنج سال تصمیم گرفتیم که به مسافرت بریم ..تا روز سوم عید خونه خودمون بودیم ...روز سوم ساعت یازده صبح سه تایی به سمت تهران رفتیم ..ساعت چهار رسیدیم خونه مامانم اینا ..تو خیلی خوشحال و ذوق زده بودی و همش میگفتی کی میرسیم پیش خاله صبا اخه دلم براشون خیلی تنگ شده.. وقتی رسیدیم چون خسته بودیم جایی نرفتیم. ولی فرداش من میخواستم کفش بخرم برای همین به باغ سپهسالار رفتیم ..و مامان فریبا برا شما هم دو جفت کفش خرید که از همونجا پات کردی ..ممنون مامان گلم &n...