سیده آیساسیده آیسا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

♥ آیسا جون ♥

بدون عنوان

ای عزیزم باز هم برای تو مینویسم... برای تو که با تو بودنم تنها دلیل بودن است. برای تو که بی توام در زندگی قراری نیست برای تو که با تپشت می تپم. و با نفست نفس میکشم. برای تو که در قصر دلم بر روی تخت نشسته ای. آری برای تو.... بشین و حکومت کن که محکم جایی داری...   ...
21 دی 1392

فرزند عزیزم

دختر نازم٠٠   آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی،     اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم ویا نتوانستم لباسهایم     رابپوشم اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است صبور باش     و درکم کن     یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت     عوض کنم     برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را     برایت تعریف کنم...     وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و ...
21 دی 1392

دلنوشته 2

آیسا جون خواهرزاده ی عزیزم   همیشه به یاد داشته باش  :     . آنچه را گذشته است فراموش کن   و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر   . قبل از جواب دادن فکر کن   . هیچکس را تمسخر مکن   . نه به راست و نه به دروغ قسم مخور   . به شرر و دشمنی کسی راضی مشو   . تا حدی که می توانی، از مال خود داد و دهش نما   . کسی را فریب مده تا دردمند نشوی     . از هرکس و هرچیز مطمئن مباش   . فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی   . بیگناه باش تا ...
19 دی 1392

دردو دلی با دخترم

      دختر نازم .......   این را بدان که روزی   تنهای تنها بودم،   با تنهایی درد دل میکردم،    من بودم و یک دنیا تنهایی.   تو آمدی و مرا عاشق کردی،   عاشق آن قلب پر از محبتت کردی.     و با بودنت در کنارم کاری کردی که همه این سختی ها   را از یادم برود   اینک که من گرفتار تو شدم    تا آخر راه با تو می مانم    و بدان که برایت جان خواهم داد.   زندگی ام فدای تو،   بدان که بیشتر از همه چیز دوستت دارم، ...
19 دی 1392
1