سوغاتی
عزیزم ١٠ اسفند صبا پیش ما اومده بود
با سوغاتی های خوشگل خووووشگل..
وقتی چمدونشو باز کرد توهم کنارش نشستیو میگفتی باز! باز!
بعد که کادوهاتو گرفتی نمیزاشتی کسی دست بزنه..وقتی میخواستم تو
کمدت بزارم با گریه میگفتی سیبی سیبی (سمیه) بده ! بده !
از مامانی و خاله جون ممنونم
که انقد تورو دوست دارن وهمیشه برات
اینم کااااااااااااااادوهااااااااات...
اینم کادوهای مامانی
اینم کادوهای صباجون
یه کتاب داستان برات خریده بودن که شما همون
روز اول ترتیبشو دادی ..
و یه دفتر نقااااشی که چند روز اول
همه ی ورقاشو نقاشی کشیدی..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی