سیده آیساسیده آیسا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

♥ آیسا جون ♥

بازم مریضی

سلام دختر نازو قشنگم   از 25 خرداد مریض شدی البته تا سه روز اول فقط بیرون روی داشتی و یکم دلدرد کم کم به آخر هفته که نزدیک شدیم مریضیت اوج گرفت استفراغ و دلدرد شدید بهش اضافه شد خیلی برات غصه میخوردیم اصلا دوست نداشتیم تورو تو این حالت ببینیم کارم شده بود فقط گریه کردن 28 خرداد دیدم از این مریضیهایی نیست که زود خوب بشه تصمییم گرفتیم بریم دکتر. البته تو این روزها هم بابا و هم من این مریضی رو گرفتیم حالا از کدوممون سرایت کرده خدا میدونه چهارشنبه چون مامان انسی میخواست به مشهد بره با اینکه حال خودمم خوب  نبود برا خداحافطی رفتیم. ولی زود برگشتیم و همون شب به دکتر ...
3 تير 1393

این روزها

سلام نانازم .عزیز دلم قربونت برم که اصلا تو خونه بند نمیشی ..تا بیدار میشی میگی بریم دیده مامان بریم خرید بریم پیش رایان بازی کنم.آخه حوصلم سر رفته بعد که یه جا میریم میگی بریم خونه دیگه دلم برا اسباب بازیهام تنک شده مامان جونم ... خلاصه وقتی یه جا هستیم اصلا نمیزاری من صحبت کنم همش میگی مامان .مامان. آخه دوست داری همش به تو توجه بشه.. یک روز صبح که خاله نازی میخواست رایان و به مهد کودک ببره ما رفتیم خونشون تا حاضر بشه و با هم به مهد بریم ..   این عکسهات با رایان کوچولو               ...
19 خرداد 1393

پارک

سلام دخمل ناز مامان روزهای بهاری هم رو به اتمامه هوا بسیار گرم و تو وروجک خوشگلمم روز به روز بزرگ و کمی شیطون البته عاقل میشی..این روزا همش میگی مامان حوصلم سر رفته بریم بیرون...یکم که بیرون میمونی میگی خستم بریم خونه ..تا میایم خونه هنوز لباس در نیاورده میگی بیا بازی کن  دیگه..... داری چکار میکنی آخه.. یه روز که با پویا جون به پارک نزدیک خونشون رفته بودیم کلی بازی کردی و خوشحال و خندان بودی ولی تا یه بچرو میبینی که به سرسره نزدیک میشه دیگه دوست نداری بازی کنی. حتی یه روز وقتی یکی اومد سر بخوره با تو برخورد کرد و تو زود اومدی کنار من و گفتی ...مامان این دیگه چه ...
12 خرداد 1393

روز پدر

دخـتــَــر کـه بــاشی میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ آغــوش گــَرم پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی چه بـاشه چـه نبــاشه قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته ... پدر عزیزم رو زت مبارک ...دوستت داریم . . . این گلم از طرف آیسا جون تقدیم به تو که از ما دوری ..   ..... بابا پیمان روز تو هم مبارک ممن...
4 خرداد 1393

روزهای بهاری 1

سلام عزیز دل مامان این روزا کمتر سراغ نوشتن میام ..آخه تا میام لب تاب و روشن میکنم میگی داری برام کارتن میزاری مرسی مامان جونم...دیگه منم از نوشتن پشیمون میشم  و برات کارتن میزارم.. روز به روز عاقلتر بزرگترو خانوم تر میشی و من خدا رو به خاطر داشتنت شاکرم. او از بودن در کنارت لذت میبرم..      روزهای بهاری ما   امسال بر عکس پارسال تا الان هوای بهاری نداشتیم و همش هو ا سرد و بارون بوده  و زیاد نتونستیم بیرون بریم ...    هفته ای که گذشت....   هفته آخر فروردین یک روز وسط هفته با بابایی رفتیم دریا آخه شب قبلش تو تلویزیو...
9 ارديبهشت 1393